دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۶ - ۰۵:۴۹
۰ نفر

محهمشهری دو - مدرضا حیدری: ۱۲ تیرماه سال ۶۷ هیچگاه از حافظه مردم ایران پاک نمی‌شود. روزی که دولت آمریکا در یک جنایت جنگی هواپیمای مسافربری ایران را بر فراز خلیج‌فارس هدف قرار داد و ۲۹۰مسافر آن را به شهادت رساند.

آمریکا فاتحه حقوق بشر را خواند

 انسان‌هاي بي‌گناهي كه در ميان آنها كودكان و زنان بسياري هم بودند، قرباني انتقامي شدند كه آمريكا مي‌خواست از ايران به‌خاطر موفقيت‌هاي رزمندگان در نبرد با دشمن بگيرد. پرواز شماره 655 تهران به مقصد دبي هيچگاه به مقصد نرسيد و پيكرهاي متلاشي شده مسافران آن كه با موشك ناو آمريكايي وينسس به شهادت رسيده بودند، در خليج‌فارس و تنگه‌هرمز پراكنده شد. اين جنايت در حالي رقم خورد كه آمريكا خود را مدعي اول حقوق بشر مي‌دانست و بسياري از كشورها از جمله ايران را به نقض حقوق بشر متهم كرده و همچنان نيز متهم مي‌كند. آمريكا كه خود را در جايگاه رهبري حقوق‌بشر در جهان مي‌داند يكي از بزرگ‌ترين ناقضان حقوق بشر است و بارها نهادهاي مختلف بين‌المللي به‌خاطر شكنجه‌هايي كه در زندان گوانتامو و كشتار سياهپوستان، حمايت و تشكيل گروه‌هاي تروريستي مانند داعش و حمايت از تروريسم بين‌الملل از سوي آمريكا سرزده است، اين كشور را به نقض حقوق بشر متهم كرده‌اند. در سالروز حمله آمريكا به هواپيماي مسافربري ايران، گفت‌وگويي با اميرعلي ابوالفتح، كارشناس مسائل آمريكا انجام داده‌ايم تا اين موضوع و ادعاهاي آمريكايي را مورد بررسي قرار دهيم.

  • از ديدگاه شما آيا آمريكا هنوز هم مي‌تواند خود را در جايگاه رهبري حقوق بشر در دنيا بداند؟

قطعا چنين نيست چرا كه موارد نقض حقوق بشر توسط دولت آمريكا بسيار زياد است. از جمله مي‌توان به موارد نقض فراوان حقوق بشر در داخل خاك خود آمريكا و همچنين حمايت از كشورهايي كه ناقض حقوق بشر هستند، اشاره كرد. بايد توجه داشت كه حقوق بشر توسط همه كشورها قابليت نقض دارد و هيچ كشوري نمي‌تواند مدعي باشد حقوق بشر درون كشورش نقض نمي‌شود. البته موارد نقض حقوق بشر ضرورتا به اين معنا نيست كه توسط دولت‌ها نقض مي‌شود. گاهي اين نقض توسط دستگاه‌هاي غيردولتي صورت مي‌گيرد. اما اگر بخواهيم اين موارد را در آمريكا نام ببريم مي‌توان به زندان‌هاي اين كشور و نحوه بازجويي و شكنجه‌ها به‌خصوص در موارد امنيتي كه به كرات استفاده شده و اسناد آن نيز موجود است اشاره كرد. نابرابري‌هاي اجتماعي و ناديده گرفتن حقوق سرخپوستان در آمريكا و نابرابري و تبعيض نژادي رنگين‌پوست‌ها از ديگر موارد نقض حقوق بشر است كه در آمريكا شاهد هستيم. نابرابري اقتصادي‌اي كه باعث‌شده امكان زندگي معمولي براي همه اقشار فراهم نباشد، از ديگر موارد اين نقض است. همچنين مي‌توان به رفتارهاي با بهانه تروريسم مثل قانون ميهن‌پرستي كه براي حادثه 11سپتامبر به تصويب رسيد و خيلي از ضوابط ناديده گرفته شد اشاره كرد. حتي ديك چني، معاون وقت رئيس‌جمهور آمريكا، گفته بود براي مبارزه با تروريسم بايد وارد سياهي شد. منظورش اين بود كه بايد آلوده شويم و نمي‌توانيم خودمان را به حقوق بشر متعهد كنيم. يك‌بار هم كاندوليزا رايس، وزير وقت خارجه وقت آمريكا، گفته بود اگر لازم باشد براي مبارزه با تروريسم بايد معيارهاي حقوق‌بشري را تغيير دهيم. اين حرف به اين معني بود كه ديگر قرار نيست آمريكا خودش را با معيارهاي حقوق بشري منطبق بداند و معيار حقوق بشر بايد براساس اميالي كه دولت آمريكا دارد تغيير كند. در عرصه سياست خارجي اينگونه موارد زياد است. ناديده گرفتن حقوق بشر در عربستان و برخورد رژيم‌صهيونيستي با فلسطينيان در سرزمين بيت‌المقدس ازجمله اين موارد است. اينكه سلاح‌هايي در اختيار كشورهايي قرار مي‌گيرد كه از آنها براي كشتن زنان و كودكان بي‌دفاع استفاده مي‌شود (اتفاقي كه امروز در يمن شاهد هستيم)، همه اينها باعث شده است كه آمريكا عملكرد قابل‌قبولي در زمينه حقوق بشر نداشته باشد.

سازمان‌هاي عفو بين‌الملل و ديد‌بان حقوق بشر، عملكرد آمريكا را بررسي مي‌كنند و در گزارش‌هاي متعددي در زمينه نقض حقوق بشر تذكر مي‌دهند و مصداق‌هاي زيادي را ياد مي‌كنند اما اين يك واقعيت است كه حقوق بشر به ابزاري براي آمريكا تبديل شده و آمريكا با استفاده از اين ابزار تلاش مي‌كند بر رفتار ديگر كشورها تأثيرگذار باشد. آنچه مسلم است اين است كه هم‌اكنون آمريكا به‌دليل تبليغات و قدرت رسانه‌اي كه دارد براي بسياري از مردم آمريكا همچنان به‌عنوان الگوي حقوق بشر محسوب مي‌شود. وقتي گزارش حقوق بشري وزارت امور خارجه آمريكا منتشر مي‌شود خيلي تأثيرگذار است و جهان آن را بررسي مي‌كند يا كشورها براساس آن گزارش قضاوت مي‌كنند كه چه كشورهايي ناقض حقوق بشر هستند و چه كساني آن را رعايت مي‌كنند. در يك بستر و زمينه 70ساله، آمريكايي‌ها توانسته‌اند خودشان را به‌عنوان يك الگو معرفي كنند اما با گذشت زمان و به‌تدريج مشخص شده است اين الگوي حقوق بشر عملكرد قابل‌قبولي ندارد و نمي‌تواند در جايگاه قاضي بنشيند و ديگران را قضاوت كند. اما در مورد موضوع پرواز 655ايران اير كه به شهادت تعدادي از هموطنان‌‌مان منجر شد، بهتر است از منظر حقوق بشري ورود نكنيم. اين يك جنايت بزرگ جنگي بود و در مسائل حقوقي تعبير و تفسير ديگري دارد.

  • آيا مي‌توان گفت حقوق بشر به نوعي توسط آمريكا به گروگان گرفته شده است؟

اين مشكل تمام نهادهاي بين‌المللي است. نهادهاي بين‌المللي مشكل اصلي‌شان اين است كه تحت‌تأثير قدرت‌هاي بزرگ قرار دارند. اين كشورها بودجه زيادي خرج مي‌كنند، ابزارهاي رسانه‌اي در اختيار دارند، عضو شوراي امنيت هستند و بودجه اصلي آنها را آمريكايي‌ها پرداخت مي‌كنند ولي باتمام اين موارد آنقدر سلطه ندارند كه بتوانند اين اعتراض‌ها و گزارش‌ها را در نطفه خفه كنند و جلوي انتشار آن را بگيرند. گرچه آمريكا در سازمان ملل تأثيرگذار است و سلطه دارد اما همين شوراي حقوق بشر سازمان ملل، آمريكا واسرائيل را محكوم مي‌كند و حتي آمريكا تهديد كرده است از شوراي حقوق بشر خارج مي‌شود. اين شورا با تمام وابستگي‌اي كه به قدرت‌هاي بزرگ دارد تا حدودي مي‌تواند اين وظيفه را انجام بدهد و بخشي از واقعيت‌هاي ناديده گرفتن حقوق بشر توسط آمريكا را منتشر كند.

  • حمايت آمريكا از گروه‌هاي تروريستي را به چه شكل مي‌بينيد؟ در دهه‌هاي اخير آمريكا با حمايت از بعضي گروه‌هاي تروريستي نظير داعش، عملا باعث و باني كشته شدن بسياري از بي‌گناهان در كشورهاي همسايه شده است.

البته به اين صراحت من اعتقاد ندارم. در نگاه خوش‌بينانه مي‌توان گفت در فرايندي آمريكا در مقابل يكسري دشمنان خود قرار مي‌گيرد و دست به اقداماتي مي‌زند كه در زمان شروع، آن اقدام به منزله حمايت از تروريسم نيست و اهداف ديگري دارد اما با گذشت زمان اين گروه‌ها از كنترل خارج مي‌شوند و تا مرحله تروريسم پيش مي‌روند. در اين نوع تحليل، اينكه القاعده در سال 2001دست به اقدامات تروريستي مي‌زند يا داعش در سال 2011دست به اقدامات تروريستي مي‌زند به اين معنا نيست كه كمك‌هاي آمريكا به مجاهدين و نيروهاي مذهبي در حوادث دهه 80عليه شوروي با هدف اين بود كه القاعده زماني به گروه تروريستي تبديل شود. در مورد داعش هم همينطور است. داعش به جريان‌هاي سني سلفي عراق نسبت داده مي‌شود كه زماني با حاكميت شعيه دشمني داشتند و شكل‌گيري آنها كمك مي‌كرد تا آمريكا قدرت شيعيان را مهار كند. اما به دليل ناديده گرفتن اقدامات يا سكوت و يا بي‌توجهي نسبت به اقدامات گروه‌هاي تروريستي توسط آمريكا و حتي حمايت از آنان، اين گروه‌ها گستاخ مي‌شوند و مي‌توانند اقدامات شديدتري داشته باشند. در مورد داعش هم به همين شكل است. گفته مي‌شود آمريكايي‌ها از اقداماتي كه داعش براي تصرف موصل انجام مي‌داد اطلاع داشتند اما سكوت كردند و از كنارش گذشتند. يا در مورد 11سپتامبر گفته مي‌شود آمريكايي‌ها اطلاعاتي داشتند و براي اهداف بزرگ‌تري سكوت كردند و از كنار اين حادثه گذشتند. همين سكوت هم كمك‌كننده بوده. در تاريخ 70سال گذشته بارها از اين موارد ديده‌ايم. آمريكايي‌ها جريان‌هايي را مستقيم يا غيرمستقيم حمايت كرده‌اند كه در نگاه اول جريان ضدآمريكايي بودند اما در ادامه مي‌توانستند منافع آمريكا را براي يك بازه بزرگ‌تر تأمين كنند.

  • به هر صورت هميشه براي آمريكايي‌ها بازي‌هاي سياسي مقدم بر رعايت حقوق بشر بوده است، چنان‌كه در ماجراي پرواز 655ايران‌اير شاهد بوديم. آيا مفهوم حقوق‌بشر در قسمت‌هاي مختلف دنيا متفاوت است؟

اولا حقوق بشر يك مفهوم متحد‌الشكل نيست و بين اروپا و آمريكا ديدگاه‌هاي متفاوتي نسبت به حقوق بشر وجود دارد؛ مثلا در آمريكا اعدام وجود دارد اما در اروپا نيست يا در آمريكا تساهل ديني وجود دارد اما در اروپا تعصبات ديني قوي‌تر است. اما به‌دليل همين اقداماتي كه آمريكايي‌ها انجام داده‌اند تأثيرگذاري سياست خارجي آمريكا در قالب حقوق بشر به مقدار زيادي كمرنگ شده است؛ مثلا دهه1980آمريكا اگر كشوري را به نقض حقوق بشر متهم مي‌كرد اين كشور مي‌توانست در انزوا قرار بگيرد اما امروز اين گزارش‌ها از طرف آمريكا ديگر كارايي سابق را ندارد. نمونه آن همين اتفاقي است كه اخيرا رخ داد و آمريكا رابطه‌اش را با كوبا قطع كرد اما كوبا اعلام كرد آمريكا در جايگاهي نيست كه بخواهد به ما درس بدهد. به‌خاطر اينكه آمريكا واقعا رهبري جهان غرب را تا حدودي از دست داده و جنگ‌ها و كشتارها و گوانتاناموها و.. باعث شده تا صلاحيت رهبري را نداشته باشد و به نوعي ترك خورده است. به همين دليل كشورهايي كه متهم به نقض حقوق بشر از سوي آمريكا مي‌شوند ديگر خيلي در تنگنا قرار نمي‌گيرند و دنيا خيلي باور نمي‌كند كه آمريكا به‌دنبال حقوق بشر است. به‌طور مثال در كنگره شاهديم كه گفته مي‌شود ترامپ چرا كوبا را به نقض حقوق بشر متهم مي‌كند درحالي‌كه به عربستان رفته و با آنها كه ناقض حقوق بشر هستند رقص شمشير مي‌كند؟! اگر حقوق بشر در كوبا ضعيف است و بايد آن را تحت فشار قرار بدهيم، اين امر در عربستان كه بسيار فاجعه‌بارتر است و اين سؤالات هميشه مطرح مي‌شود و كم‌كم آن قداست آمريكا را درمسئله حقوق بشر زير سؤال مي‌برد؛ قداستي كه ايران معتقد بود از اول هم وجود نداشته است.

  • چلچله‌هاي كاغذي

«چلچله‌هاي كاغذي»كتابي است نوشته «مجيد پورولي» و حكايت مظلوميت انسان‌هايي كه فارغ از دين و مذهب، قرباني سياست‌هايي مي‌شوند كه تنها جنگ و كشتار را مي‌‌شناسند. پري، قهرمان اين داستان، يكي از شهداي پرواز شماره 655 است كه بر فراز آسمان خليج‌فارس درحالي‌كه مشغول خدمت رساني به مسافران پرواز بود با شليك موشك ناو آمريكايي وينسنس بال گشود و مانند چلچله‌هاي دوران كودكي‌اش همراه با 260مسافر ديگر در افق محو شد. اين كتاب روايتگر داستان دختري است كه از نوجواني آرزو داشت مهماندار هواپيما شود و داستان عاشقي او با پسري به نام صالح و تأثير اين پسر در بازگشت پري به فطرت پاك خويش در اين كتاب به زيبايي به تصوير كشيده شده است. مجيد پورولي كلشتري، نويسنده اين رمان كه در كارنامه خود كتاب‌هاي بسياري در زمينه دفاع‌مقدس به چاپ رسانده در كتاب چلچله‌هاي كاغذي حمله آمريكا به هواپيماي مسافربري ايران را در قالب يك رمان به تصوير كشيده است. او با بيان اينكه در صحبت با خانواده‌هاي قربانيان و اطرافيان آنها و سفر به جزيره هرمز و محل سقوط هواپيماي مسافربري تلخي اين اتفاق را لمس كرده است، مي‌گويد: 2سال براي تبليغ در بندرعباس بودم و از طريق دوستان با بعضي از خانواده‌ها و اطرافيان قربانيان اين حادثه صحبت كردم و از طريق بنياد حفظ آثار و ارزش‌هاي انقلاب‌اسلامي و سفر به جزيره هرمز و محل سقوط هواپيما در چند و چون اين اتفاق قرار گرفتم. براي من بعد انساني اين ماجرا اهميت زيادي داشت و اگر اين اتفاق براي كشور ديگري هم رخ مي‌داد و هواپيماي مسافربري‌اي كه افراد غيرنظامي سرنشينان آن بودند مورد هدف ناجوانمردانه قرار مي‌گرفت قطعا به همين اندازه براي آنها نيز ناراحت مي‌شدم. در اين كتاب تلاش كرده‌ام اين اتفاق را به ايراني بودن محدود نكنم. وقتي پيكر او را بعد از حمله به هواپيماي مسافربري از خليج‌فارس بيرون كشيدند جسد او از كمر دونيم شده بود و موهاي سرش دو برابر قد او بود. پري عاشق پيراهن با گل‌هاي قرمز بود و فقط پيراهني مي‌خريد كه گل‌هاي قرمز داشته باشد. وقتي پيكر او را از آب بيرون كشيدند تكه‌هاي فلزي بدنه هواپيما كه بر اثر انفجار گداخته شده بودند روي بدن پري گل‌هاي قرمز و كبود ساخته بودند.

تاريخ: يكشنبه 12 تير 1367- 3 ژوئيه 1988
شماره پرواز: ۶۵۵ شركت هواپيمايي ايران (هما) با شناسه «IR655 »
نوع هواپيما: ايرباس A300B2-200
مبدا: فرودگاه بين‌المللي مهرآباد، تهران، ايران
آخرين توقفگاه بين‌راه: فرودگاه بين‌المللي بندرعباس، بندرعباس، ايران
مقصد: فرودگاه بين‌المللي دبي، امارات متحده عربي
محل حادثه: تنگه هرمز، خليج‌فارس
علت: حمله موشكي ناو آمريكايي يواس‌اس وينسنس 
تعداد مسافرين: 274نفر و 16نفر خدمه
تعداد كشته ها: تمامي ۲۹۰ سرنشين آن كه شامل ۴۶ مسافر غيرايراني و ۶۶ كودك بودند، جان باختند. اين اتفاق از نظر ميزان تلفات انساني، هشتمين حادثه مرگبار هوايي تاريخ است.
زمان حمله موشكي: در ساعت ۱۰:۲۲ ناو جنگي وينسنس آمريكا به حريم آب‌هاي ايران وارد شد و به دستور ناخدا ويل راجرز، فرمانده ناو وينسنس، موشك استاندارد ۲ را به سوي پرواز ۶۵۵ شليك كرد. ناگهان هواپيما از صفحه رادارهاي زميني محو شد و در آب‌هاي خليج‌فارس سقوط كرد.

  • ادعاهاي رسمي دولت آمريكا

در گزارش نهايي هيأت حقيقت‌ياب پنتاگون به سرپرستي دريادار ويليام فوگارتي علت وقوع حادثه، فشار رواني ناشي از قرار گرفتن در وضعيت جنگي و به اشتباه گرفتن هواپيماي مسافربري به جاي هواپيماي جنگي اعلام شد. دولت آمريكا هيچگاه مسئوليت وقوع حادثه را برعهده نگرفت و غرامت قربانيان حادثه و بازماندگان و دولت ايران را تحت عنوان پرداخت بلاعوض پذيرفت و تأكيد كرد كه ناخداي ناو جنگي چون خود را در معرض خطر مي‌ديد از خود دفاع كرده است. حتي ويليام راجرز فرمانده ناو جنگي آمريكا در پايان خدمت خود مدال شجاعت گرفت. همچنين تمام سربازان ناو جنگي وينسنس پس از اين حادثه، به‌خاطر تكميل سفر خود به يك منطقه جنگي، مدال مبارزه دريافت كردند.
رؤساي جمهور وقت:‌ در زمان وقوع اين حادثه، رئيس‌جمهور ايران آيت‌الله خامنه‌اي بودند و رئيس‌جمهور آمريكا رونالد ريگان بود.

کد خبر 374940

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha